در مورد بیشتر بودن تعداد شیعیان در ایران باید گفت که عواملى متعددى در آن نقش دارند که بدان پرداخته خواهد شد.
در این جا لازم است مختصراً درخصوص عوامل نفوذ و گسترش تشیع در مناطق مختلف توضیح داده شود، زیرا گسترش مذهب تشیع در ایران عامل بسیار مهم در بودن اکثریت شیعه در ایران به حساب مىآید.
عوامل نفوذ مذهب تشیع در مناطق مختلف از جمله ایران را مىتوان در موارد زیر برشمرد:
1- محبوبیت علویان؛ این محبوبیت میان مردم از دلایل اصلى نفوذ تشیع در مناطق مختلف به شمار مىرود. طبیعى است وقتى مردم پیامبر (ص) را ندیده و مىشنیدند کسى ازدر عراق اهل بیت او به سوى آنان مىآید، نسبت بدو علاقه نشان دهند.
2- زهد و تقواى علمى و عملى شیعیان و در رأس آنان علویان و ائمه (ع) عاملى مؤثر در پیشرفت و نفوذ تشیع و افکار آن محسوب مىشود.
3- مظلومیت علویان و شیعیان در برابر حاکمان ستم پیشه اموى و عباسى. یعقوبى نوشته است: پس از قیام و شهادت زیدین على که سبب ایجاد مظلومیتى دیگر بعد از عاشورا، براى علویان شد، حرکت و جنبش تشیع در خراسان شایع گردید و تبلیغات ضد اموى رواج گرفت.
4- ظلم ستیزى و نگرش ضد ستم، عاملى دیگر در نفوذ تشیع میان افکار عمومى مردم به شمار مىرود.(1)
اما در خصوص گسترش مذهب تشیع در ایران عوامل زیر را به عنوان اصلىترین عامل مىتوان برشمرد:
الف) ظلم و ستم گستردهاى که خلفاى اموى و عباسى بر شیعیان به ویژه علویان روا مىداشتند سبب مىشد که آنان به سمت ایران هجرت کنند؛ چون مردم ایران به گرمى از آنان استقبال و پذیرایى مىکردند.
ب) مهاجرت برخى از امام زادگان به ایران همانند هجرت حضرت معصومه (ع) به شهر قم و اعزام شخصیتهاى مهمى همانند حضرت عبدالعظیم حسنى از سوى ائمه(ع) به عنوان نماینده آنان به ایران و مسافرت محدثان امامى از کوفه به شهرهایى مثل قم و اهواز عاملى در خور توجه در این زمینه به شمار مىرود.
ج) شهر قم از نظر فرهنگى و اجتماعى همیشه محلى امن و مناسب براى شیعیان بوده و در روایات مورد توجه ائمه (ع) قرار گرفته است.
پس از توضیح عوامل مهم در گسترش تشیع در ایران، اینک به بررسى سیر تاریخى آن مىپردازیم:
«مذهب تشیع» مذهبى که اعتقاد به امامت على (ع) و یازده فرزندش را، رکنى اصیل در ایده خود مىداند، از کوفه طلوع کرد؛ زیرا کوفه محل حکومت أمیرالمؤمنین (ع) و مجمع شیعیان و یاران حضرت بوده است؛ این مذهب تا مدتى پس از قیام شیعیان به رهبرى مختار در کوفه بر ایران تأثیرى نگذاشت.
«هاشمیه» یکى از حرکتهاى فرقهاى که از درون این قیام برآمد، اولین فرقه شیعى بود که پیام انقلابى خود را در ایران منتشر ساخت.(2)
پس از آن مرحله جدید توسعه شیعه با نشر معارف بلند آن از سوى حضرت باقر العلوم و حضرت صادق (ع) شروع شد، بیشترین پیروان دو امام اهل کوفه بودند، اما تشیع امامى در حیات امام صادق (ع) در قم انتشار یافت؛ شهر قم را باید نخستین شهر شیعى دانست که به نام ایران شناخته مىشود.
شهر قم از شهرهایى بود که در سال 23 ه' به دست اعراب و با فرماندهى ابوموسى اشعرى فتح گردید و مردم آن به اسلام گرویدند، پس از گذشت شصت سال این شهر و اطراف آن توسط قبیله اشعرى که از اهالى کوفه بودند، به عنوان پناهگاهى امن برگزیده شد و آنان از ترس حجاج، حاکم بنى امیه در عراق از کوفه به عنوان پناهگاه به قم آمدند. (3)
برخى از مورخان علت آمدن اشعریان را به قم این گونه نوشتهاند: «عبدالرحمان بن محمد بن اشعث» امارت سجستان را از ناحیه حجاج برعهده داشت، پس از خروج (و شورش) وى بر حجاج و شکست او در این شورش، به کابل گریخت؛ فرزندان سور بن مالک بن عامر اشعرى به نامهاى عبدالرحمان و عبدالله و احوص و اسحاق و نعیم که در شمار لشکر ابن اشعث بودند، از وى جدا شده و در اطراف قم ساکن شدند. به دنبال آن بستگان و عموزادگان نشان نیز به قم آمده و بر این منطقه تسلط یافتند؛ عبدالله فرزند بزرگ سعد بود، وى پسرى داشت که شیعه امامى بود و در کوفه رشد یافته بود، او هم از کوفه به قم آمد و مىتوان گفت که او افکار تشیع را به قم انتقال داد.(4)
پسر عبدالله بن سعد اولین کسى بود که افکار تشیع را به ایران انتقال داد. به احتمال زیاد او «عیسى بن عبدالله» است، که از امام صادق و امام کاظم (ع) روایت نقل کرده و همچنین سؤالاتى را براى امام رضا (ع) فرستاده است. به نظر مىرسد دیگرافراد این قبیله در پذیرش مذهب تشیع از او پیروى کرده باشند. (4)
پس از عیسى بن عبدالله فرزندش «محمد بن عیسى» رهبرى اشعریان را عهده دار شد. وى امام رضا (ع) را دیده و از حضرت جواد (ع) روایت نقل کرده است؛ پس از محمد پسرش «احمد بن محمد بن عیسى» رهبرى را به دست گرفت. احمد با حضرت رضا و حضرت جواد و امام هادى (ع) ملاقات کرده است.
بدین ترتیب قم به عنوان مرکز عمده حدیث امامى که در ابتدا در کوفه روایت مىشد، مرکزى براى تشیع شناخته شد. کمک قم در رشد مذهب شیعه امامى به لحاظ پناهگاه اصلى دانشمندان محدث امامى و به دلیل پیروى از امامان (ع) مؤثر بوده است. (5)
انشعاباتى که در کوفه میان شیعیان پدید آمد، هیچ کدام از آنها در بین شیعیان قم دیده نشده است؛ بدین ترتیب قم به عنوان مرکز عمده حدیث و شیعیان امامى درآمد. کمک قم در رشد شیعه امامى، هم به لحاظ پناهگاه اصلى دانشمندان محدث امامى و هم به دلیل پیروى بى شائبه از امامان شیعه اثرى به سزا داشته است.(6)
با رونق گرفتن مذهب شیعه در قم و پس از گذشت حدود سه قرن یعنى قرن ششم این مذهب به طور گسترده در ایران پراکنده شده بود.
تنى چند از محدثان امامى در دوره متقدم در اهواز فعال بودند. جامعه امامى رى و اطراف آن به همین دوره بازمىگردد. کانون اصلى آن برخاسته از شخصیت و مقبره حضرت عبدالعظیم حسنى (ع) بود؛ وى از اصحاب امام جواد و امام هادى (ع) بود که در اواسط قرن سوم هجرى به این شهر آمده و در آن جا به نشر علم پرداخته و همان جا درگذشت. آوه در کنار ساوه نیز از همان عهد در تشیع سرسخت بود. تشیع امامى در نیشابور با فعالیت فضل بن شاذان، رشد قابل ملاحظهاى کرده بود.(7)
در آن سوى شرق در ماوراءالنهر مذهب شیعه در قرن چهارم در سمرقند منتشر گردید؛ حضور شیعه از آغاز قرن سوم با کمک محدثان و متکلمان امامى منسوب به بلخ، کاشان، قزوین، گرگان و آمل طبرستان در این مناطق مشخص مىشود. شهر طوس (مشهد مقدس) پایگاهى براى جامعه امامى بوده، آن هم از زمانى که امام هشتم(ع) در آن جا دفن شده است. حضور شیعه در بیهق (سبزوار) نیز به همین قرن بازمىگردد.(8)
اولین سلسله دوازده امامى ایرانى «باوندیان» حاکم در مازندران در دوره سلجوقى بودند که به عنوان حامى عالمان شیعه عمل مىکردند، در برخى از مواقع آلبویه نخستین سلسله شیعه دوازده امامى ایرانى به شمار مىآیند؛ بدین ترتیب تشیع دوازده امامى تا پیش از پیروزى مغولان در بیشتر سرزمین ایران به خوبى استقرار یافته بود و سرانجام در دوره صفویان تشیع دوازده امامى توسط آنان بر ایران حاکمیت یافت. (9)
اولین حکومت علوى در مازندران و طبرستان وجود آمد و سبب عمده آن، وجود سادات و علویانى بود که دور از دسترس خلفاى وقت و حاکمان جور به جاهاى دور دست و کوهها پناه آورده بودند و این مسئله موجب افزایش شیعیان در آن منطقه و ترویج اسلام شیعى در آنجا و سرانجام بدست گرفتن حکومت بدست شیعیان شد.
پىنوشتها:
1. تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، ج اول، ص 85.
2. مقالات تاریخى، رسول جعفریان، دفتر اول، ص 273.
3. مقالات تاریخى، ص 276 - 274.
4. معجم البلدان، شهاب الدین یاقوت الحموى، دار صادر، بیروت، ج 4، ص 398 - 397.
5. مقالات تاریخى، ص 277.
6. مقالات تاریخى، ص 280 - 279.
7. مقالات تاریخى، ص 280.
8. همان، ص 283 - 282.
9. همان، ص 285 - 284.