جواب : تمدن نوع خاصى از توسعة مادى و معنوی در جوامع بشرى است که شامل مجموعه اى از پدیده هاى اجتماعى قابل انتقال، حاوی جهات مذهبی، اخلاقی، زیبایى شناختى و هنر، امور فنى و علوم و مشترک در همة اجزای یک جامعة وسیع و یا چندین جامعة مرتبط با یکدیگر است
این امور در جوامع اسلامى طى ده قرن، به ویژه در قرن هاى سوم، چهارم و پنجم هجری به نحو بارزى تحقق یافت.
دانشوران در معناى تمدن اسلامى چنین گفته اند که تمدن اسلامی، فرهنگى است که فراتر از خواستگاه خود، مدینه النبی، گسترش مکانى و زمانى یافته و اجتماعات متعدد را در بر گرفته و از حیات اجتماعى آن ها تأثیر پذیرفته و بر حیات اجتماعى آن ها تأثیر گذارده است
تمدن اسلامى که از بعثت پیامبر اسلام(ص) و از سرزمین حجاز منبعث شد، در کوتاه ترین زمان ممکن به گسترش چشم گیرى نایل شد به گونه اى که از ضلع غربى آن تا اندلس، اسپانیا و پرتقال و کرانه هاى شرقى اقیانوس اطلس، از ضلع شرقى آن تا آسیاى مرکزی، دیوارهای چین و سین کیانگ، از شما تا بالکان و از جنوب تا کرانه هاى اقیانوس هند و آفریقای مرکزى گسترش یافت.
مسلمانان در این بستر پهناور جغرافیایى با انگیزة اسلامى به بسط علم، فلسفه، هنر و اخلاق و سیاست پرداختند و از ویرانه هاى تمدن هاى پیشین بهره گرفتند و تمدن بزرگى را پایه ریزى نمودند و به جهانیان عرضه داشتند. بغداد، قاهره و قرطبه به تناوب از مرکز ثقل این تمدن بودند. علوم و فنون از جهان اسلام به اروپا سرایت کرد.
به گفتة گوستاولبون فرانسوی، اثرى که تمدن اسلامى در غرب نهاد بسیار و گسترده است
بنابراین، تمدن غرب وامدار تمدن اسلامى است.
در دورة تمدن اسلامى یک سلسله فرازها و عوامل پیشرفت و یک سلسله نشیب ها و عوامل بازدارنده و انحطاط به وقوع پیوست که سخن در هر یک فرصت ویژه اى را مى طلبد.
در سال 490 هجرى اروپائیان جنگ هاى صلیبى به راه انداختند و به مدت دویست سال نیروهای مسلمانان را تلف کردند و موجب ضعف در تمدن اسلامى شد.
در سال 656 هجرى هلاکوخان مغول مرکز خلافت عباسی، بغداد را به تصرف در آوردند و با نابودى شهر و کشتار هزاران نفر به تمدن اسلامى ضربه زدند.
در اسپانیا مسلمانان از سوى فرانسویان مورد هجوم قرار گرفتند و سرانجام در سال 898 هجرى با شکست مسلمانان یکى از مراکز مهم تمدن اسلامى به ویرانه اى تبدیل شد.
در سال 1342 هجرى با بر چیده شدن حکومت عثمانى و تقسیم آن به ده ها کشور کوچک و کوچک تر، ضربه اى دیگر به عالم اسلام وارد شد.
این ها گوشه اى از عوامل فراز و نشیب در تمدن اسلامى است.
میدان براى سخن گفتن در تمدن اسلامى بسیار وسیع است چون که تمدن اسلامی، تمدن مسلمانان است که از نظر مکانى از اندلس تا چین و از نظر زمانى بیش از ده قرن را به خود اختصاص داده اند، سخن گفتن در یکایک پارامتر هاى تأثیر گذار، پیروزى ها و شکست ها فرصت زیادى را مى طلبد. توصیه مى شود که در صورت تمایل به جلد چهارم تاریخ ویل دورانت، تاریخ اسلام و عرب گوستاولوبون فرانسوى و تاریخ تمدن جرجى زیدان مراجعه شود، لیکن در این فرصت کوتاه به برخى از عوامل مهم در بسط و گسترش تمدن اسلامى اشاره مى کنیم:
1_ تشویق اسلام به گسترش علم و دانش؛
2_ تلاش ها و فداکارى هاى خالصانة پیامبر اسلام(ص)، اهل بیت و یاران آن حضرت؛
3_ رفق و مداراى مسلمانان با دیگران؛
4_ معارف عالى قرآن و هدایت آن در جهت نیل به تعالی؛
5_ نقش قرآن در گسیختگى جمود فکرى و آزاد اندیشه در حوزة تفکرى اسلام؛
6_ موقعیت جغرافیایى جزیره العرب و سخت کوشى عرب ها؛
7_ وجود برخى از خصلت هاى عرب جزیره العرب همانند صبر و پایدارى در برابر سختى ها؛
8_ عدالت پرورى اسلام؛
9_ کوشش هاى علمى _ فرهنگى اهل بیت پیامبر(ص) به ویژه امام پنجم و امام ششم(ع)؛
10_ نهضت علمى عباسیان، به ویژه هارون الرشید و مأمون عباسى و تأسیس بیت الحکمه و نهضت ترجمه.
جواب: پاسخ پرسش در دو نکته:
1 - اختلاف شیعیان و سنیان در مورد وضو و نماز جزئى و محدود است، این دومذهب در بسیارى از مسائل نماز و وضو دیدگاه یکسانى دارند، اما در برخى از مسائل دیدگاهشان متفاوت و این تا حدودى طبیعى است.
همان گونه که بین دو نفر متخصص در علوم تجربى و... مثلاً در علم پزشکى، وجود برخى اختلاف نظر کارشناسانه، امرى عادى است، تفاوت نظر گاههاى کارشناسانه فقیهانِ هر یک از مذاهب و فرقههاى اسلامى امرى عادى و متداول است.
2 - اختلاف در منابع اسلامشناسى:
علت اساسى اختلاف شیعه و سنى در احکام شرعى از جمله وضو و نماز بر مىگردد به دیگاه متفاوت این دو در منابع اجتهاد و علت قضاوت بر مىگردد به تفاوت عقیدتى شیعه و سنى در عترت و صحابه
توضیحى در این باره:
الف) در مورد عترت: شیعیان با تمسک به قرآن (مانند آیه تطهیر) و احادیث پیامبر(ص) (از جمله ثقلین) به عترت و اهل بیت حضرت، یعنى حضرت زهرا(س) و دوازده امام معصوم، تمسک مىنمایند و احکام اسلامى را از طریق آنان فرا مىگیرند.
شیعه به حکم آیه تطهیر(1) و احادیثى همانند حدیث ثقلین، نجوم و سفینه، آنان را معصوم و عارى از خط مىدانند و رهنمودهاى آنان را پذیرا است. امّا اهل سنت از این منبع مهم اسلامشناسى محرومند.
ب) در مورد صحابه: اکثر اهل سنت با توجیه احترام به پیامبر اسلام(ص) براى تمامى صحابه پیامبر(ص) احترام ویژه قائلند و در فرایند این احترام، همه آنان را عادل مىدانند، به مقتضاى این بینش هر روایتى که از نظر سند تا صحابه درست باشد، در راوى صحابى تحقیقى لازم نیست، چون مىگویند: همه صحابه راستگو و عادلند، بدین جهت همه روایات صحابه را بى چون و چرا مىپذیرند (حتى اگر مضمون روایات خلاف عقل و قرآن باشد.(2)
امّا شیعیان این بینش را طرد مىکنند و آن را قبول ندارند و مىگویند: پذیرش بى چون و چراى روایات صحابه و عادل دانستن آنان، بر خلاف منطق و قرآن است، قرآن برخى از صحابه را منافق (3) و برخى دیگر را فاسق (4) معرفى کرده است.
به دنبال عدالت صحابه، پذیرش کتابهاى حدیثى ویژهاى که بزرگانشان با دو بینش مذکور نوشتهاند، مطرح است، که به مقتضاى آن محتواى شش کتاب را بى چون و چرا پذیرفتهاند و آنها را «صحاح سته» نام نهادهاند. اهل سنت با بهرهگیرى از این منابع حدیثى و پذیرش مطلق آن تفاوت هایى با شیعیان در مورد احکام مانند وضو و نماز پیدا کردهاند.
البته این نظر مربوط به اکثریت اهل سنت است، اما برخى از آنان چنین بینشى ندارند، مانند «محمود ابوریه» اسلامشناسى مصرى معاصر او در کتاب اضواء على السنّة المحمدیه مىنویسد:
«اگر ما با صدایى رسا فریا بزنیم و بگوییم، مشکلاتى که جهان اسلام به آن دچار شده است، به دو چیز بر مىگردد: یکى عدالت صحابه به طور مطلق و دیگرى پذیرش کورکورانه مطالبى که در کتابهاى حدیثى مندرج است.(1) در حقیقت به دور نرفتهایم.» البته آنها، اگر چه خود را تابع سنت پیامبر مىدانند، اما در برخى از مسایل از سنت شیخین، به خصوص خلیفه دوم، پیروى مىکنند که از جمله مىتوان به بعضى از مسایل نماز مانند دست بسته خواندن و کیفت اذان و اقامه اشاره کرد.
افزون بر این، عامل دیگرى که به اختلاف شیعه و سنى در احکام دینى دامن زد، سیاست جلوگیرى از نشر حدیث از سوى عمر، خلیفه دوم بود.
با این سیاست از نیمه دوم قرن اوّل به بعد، مسلمانان به ویژه نسلهاى سوم و چهارم از اسلام به صورت تقریباً کامل، بیگانه شدند، تلاش امام باقر(ع) و امام صادق(ع) موجب شد تا حدودى مسمانان، اسلام را بشناسند که از این تاریخ به بعد شناخت مسلمانان از اسلام در قالب دو طرز تفکر شیعى و سنى تبلور پیدا کرد در این زمینه مطالبى به پیوست ارسال مىگردد. آن را با دقت مطالعه نمایید.
پى نوشتها:
1 - احزاب (33)، آیه 33
2 - با نگاهى به روایات کتابهاى صیح مانند: صحیح بخارى و صحیح مسلم این ادعا ثابت مىگردد.
3 - توبه (9)، آیه 101.
4 - حجرات (49)، آیه 6.
5 - اضواء على السنة المچیست؟ حمدیه.
جواب : مهم ترین عامل انشعاب مذهبی، اختلافات کلامی و سیاسی است که در طول زمان میان پیروان یک مذهب ایجاد می شود. مذهب شیعه نیز از این قاعده مستثنی نیست، از این رو انشعاب آن امری ناگزیر می نماید.
هر چند فرقه های بسیاری را برای مذهب شیعه ذکر کرده اند، اما در اصل وجود آن ها تردید اساسی وجود دارد. از این رو تعداد فرقه های غیر قابل تردید از سه فرقه تجاوز نمی کند که به اختصار به آرای هر یک می پردازیم:
1 . اثنی عشریه «دوازده امامی ها» : مهم ترین و بزرگ ترین گروه شیعه است که قائل به خلافت بلافصل امام علی(ع) بعد از پیامبر از طریق «نصب» و «نص» است.
نیز امامت امام حسن و امام حسین(ع) و نه فرزند از سلاله حضرت سیدالشهدا، که پیامبر اکرم(ص) آنان را نام برده و معیّن کرده است، که آخرین ایشان امام غایب و منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) است.
2 . فرقه زیدیه(1): منظور از زیدیه کسانی هستند که خود را پیروان زید بن علی بن حسین(ع) می دانند، پس از شهادت زید، بین پیروان او دانشمندانی به وجود آمدند که به تنظیم عقاید و احکام زیدیه پرداختند، بدین ترتیب، این فرقه را پدیدآوردند. گرچه دانشمندان زیدیه به سیره عملی و نوشته های زید توجه داشتند ، اما در عقاید از معتزله و در فقه از مکتب ابوحنیفه تاثیر پذیرفته اند.
علت به وجود آمدن فرقه زیدیه : کسانی که به امامت حسین بن علی (ع) معتقد بودند، پس از او پسرش علی بن الحسین(ع) را امام دانستند. پس از رحلت او شیعیان حسنی و حسینی درباره جانشینی وی اختلاف نمودند.
زیدیه گفتند که پس از او «زید» امام است، چون به شمشیر رو آورده و جهاد نموده است.(2)
به عقیده آنان یکی از این شرایط امام، جهاد علنی و مبارزه مسلحانه با ستمکاران است و دومین آن فاطمی بودن است، یعنی امام از طریق پدر به یکی از حسن و حسین (ع) برسد.
(3) اسماعیلیه : اسماعیلیه فرقه ای هستند که به امامت شش امام اول شیعیان اثنی عشر معتقدند، اما پس از امام صادق(ع) بزرگ ترین فرزند او اسماعیل ؤ یا فرزند اسماعیل محمد) را به امامت می پذیرند.(3)
شاید بتوان گفت که علت یا زمینه پیدایش شیعه اسماعیلیه این باشد که او پسر بزرگ امام صادق(ع) بود، و برخی گمان می کردند که حتما پسر بزرگ می بایست امام باشد، نیز تلاش برخی از غلات همانند ابی الخطاب و پیروانش که حاضر نشدند مرگ اسماعیل را در زمان حیات امام صادق (ع) بپذیرند.
این ها گفتند اسماعیل نمرده است. او و یا پسرش محمد امام است.
مهم ترین ویژگی این گروه باطن گری و تأویل آیات و احادیث و معارف و احکام اسلامی است، از این رو به آنان «باطنیه» هم می گویند آنان معتقدند که متون دینی و معارف اسلامی دارای ظاهر و باطن است که باطن آن را امام می داند و فلسفه امامت ، تعلیم باطن دین و بیان معارف باطنی است.(4)
با صرف نظر از این گروه های رسمی ، از فرقه های بسیاری در شیعه نام برده شده که به عنوان غلاة (غالیان) شناخته می شوند. این گروه ها که فرقه رسمی شیعه محسوب نمی شوند، کسانی هستند که در حق حضرت علی(ع) یا یکی از امامان شیعه غلو می کردند و آنها را تا حد الوهیت و خداوندگاری بالا می برند. سبب اساسی پیدایش این گروه ها از یک طرف عظمت امامان شیعه بوده و از طرف دیگر عدم درک صحیح برخی از این همه عظمت انسانی، که آنها را تا حد خدایی بالا دانسته اند.
پی نوشت ها:
1 – آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی ، ص 88 ؛ تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ص 1215 به بعد؛ تاریخ عقاید و مذاهب شیعه، دکتر مشکور، ص 142 به بعد.
2 – ترجمه فرق الشیعه نوبختی، صفحه هشتاد و نه (مقدمه)، دکتر محمد جواد مشکور.
3 – فرق الشیعه ص 68، به نقل از آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 96 .
4 – فرق الشیعه، ص 69؛ المقالات و الفرق ، ص 81، به نقل از آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 96.