در مورد بیشتر بودن تعداد شیعیان در ایران باید گفت که عواملى متعددى در آن نقش دارند که بدان پرداخته خواهد شد.
در این جا لازم است مختصراً درخصوص عوامل نفوذ و گسترش تشیع در مناطق مختلف توضیح داده شود، زیرا گسترش مذهب تشیع در ایران عامل بسیار مهم در بودن اکثریت شیعه در ایران به حساب مىآید.
عوامل نفوذ مذهب تشیع در مناطق مختلف از جمله ایران را مىتوان در موارد زیر برشمرد:
1- محبوبیت علویان؛ این محبوبیت میان مردم از دلایل اصلى نفوذ تشیع در مناطق مختلف به شمار مىرود. طبیعى است وقتى مردم پیامبر (ص) را ندیده و مىشنیدند کسى ازدر عراق اهل بیت او به سوى آنان مىآید، نسبت بدو علاقه نشان دهند.
2- زهد و تقواى علمى و عملى شیعیان و در رأس آنان علویان و ائمه (ع) عاملى مؤثر در پیشرفت و نفوذ تشیع و افکار آن محسوب مىشود.
3- مظلومیت علویان و شیعیان در برابر حاکمان ستم پیشه اموى و عباسى. یعقوبى نوشته است: پس از قیام و شهادت زیدین على که سبب ایجاد مظلومیتى دیگر بعد از عاشورا، براى علویان شد، حرکت و جنبش تشیع در خراسان شایع گردید و تبلیغات ضد اموى رواج گرفت.
4- ظلم ستیزى و نگرش ضد ستم، عاملى دیگر در نفوذ تشیع میان افکار عمومى مردم به شمار مىرود.(1)
اما در خصوص گسترش مذهب تشیع در ایران عوامل زیر را به عنوان اصلىترین عامل مىتوان برشمرد:
الف) ظلم و ستم گستردهاى که خلفاى اموى و عباسى بر شیعیان به ویژه علویان روا مىداشتند سبب مىشد که آنان به سمت ایران هجرت کنند؛ چون مردم ایران به گرمى از آنان استقبال و پذیرایى مىکردند.
ب) مهاجرت برخى از امام زادگان به ایران همانند هجرت حضرت معصومه (ع) به شهر قم و اعزام شخصیتهاى مهمى همانند حضرت عبدالعظیم حسنى از سوى ائمه(ع) به عنوان نماینده آنان به ایران و مسافرت محدثان امامى از کوفه به شهرهایى مثل قم و اهواز عاملى در خور توجه در این زمینه به شمار مىرود.
ج) شهر قم از نظر فرهنگى و اجتماعى همیشه محلى امن و مناسب براى شیعیان بوده و در روایات مورد توجه ائمه (ع) قرار گرفته است.
پس از توضیح عوامل مهم در گسترش تشیع در ایران، اینک به بررسى سیر تاریخى آن مىپردازیم:
«مذهب تشیع» مذهبى که اعتقاد به امامت على (ع) و یازده فرزندش را، رکنى اصیل در ایده خود مىداند، از کوفه طلوع کرد؛ زیرا کوفه محل حکومت أمیرالمؤمنین (ع) و مجمع شیعیان و یاران حضرت بوده است؛ این مذهب تا مدتى پس از قیام شیعیان به رهبرى مختار در کوفه بر ایران تأثیرى نگذاشت.
«هاشمیه» یکى از حرکتهاى فرقهاى که از درون این قیام برآمد، اولین فرقه شیعى بود که پیام انقلابى خود را در ایران منتشر ساخت.(2)
پس از آن مرحله جدید توسعه شیعه با نشر معارف بلند آن از سوى حضرت باقر العلوم و حضرت صادق (ع) شروع شد، بیشترین پیروان دو امام اهل کوفه بودند، اما تشیع امامى در حیات امام صادق (ع) در قم انتشار یافت؛ شهر قم را باید نخستین شهر شیعى دانست که به نام ایران شناخته مىشود.
شهر قم از شهرهایى بود که در سال 23 ه' به دست اعراب و با فرماندهى ابوموسى اشعرى فتح گردید و مردم آن به اسلام گرویدند، پس از گذشت شصت سال این شهر و اطراف آن توسط قبیله اشعرى که از اهالى کوفه بودند، به عنوان پناهگاهى امن برگزیده شد و آنان از ترس حجاج، حاکم بنى امیه در عراق از کوفه به عنوان پناهگاه به قم آمدند. (3)
برخى از مورخان علت آمدن اشعریان را به قم این گونه نوشتهاند: «عبدالرحمان بن محمد بن اشعث» امارت سجستان را از ناحیه حجاج برعهده داشت، پس از خروج (و شورش) وى بر حجاج و شکست او در این شورش، به کابل گریخت؛ فرزندان سور بن مالک بن عامر اشعرى به نامهاى عبدالرحمان و عبدالله و احوص و اسحاق و نعیم که در شمار لشکر ابن اشعث بودند، از وى جدا شده و در اطراف قم ساکن شدند. به دنبال آن بستگان و عموزادگان نشان نیز به قم آمده و بر این منطقه تسلط یافتند؛ عبدالله فرزند بزرگ سعد بود، وى پسرى داشت که شیعه امامى بود و در کوفه رشد یافته بود، او هم از کوفه به قم آمد و مىتوان گفت که او افکار تشیع را به قم انتقال داد.(4)
پسر عبدالله بن سعد اولین کسى بود که افکار تشیع را به ایران انتقال داد. به احتمال زیاد او «عیسى بن عبدالله» است، که از امام صادق و امام کاظم (ع) روایت نقل کرده و همچنین سؤالاتى را براى امام رضا (ع) فرستاده است. به نظر مىرسد دیگرافراد این قبیله در پذیرش مذهب تشیع از او پیروى کرده باشند. (4)
پس از عیسى بن عبدالله فرزندش «محمد بن عیسى» رهبرى اشعریان را عهده دار شد. وى امام رضا (ع) را دیده و از حضرت جواد (ع) روایت نقل کرده است؛ پس از محمد پسرش «احمد بن محمد بن عیسى» رهبرى را به دست گرفت. احمد با حضرت رضا و حضرت جواد و امام هادى (ع) ملاقات کرده است.
بدین ترتیب قم به عنوان مرکز عمده حدیث امامى که در ابتدا در کوفه روایت مىشد، مرکزى براى تشیع شناخته شد. کمک قم در رشد مذهب شیعه امامى به لحاظ پناهگاه اصلى دانشمندان محدث امامى و به دلیل پیروى از امامان (ع) مؤثر بوده است. (5)
انشعاباتى که در کوفه میان شیعیان پدید آمد، هیچ کدام از آنها در بین شیعیان قم دیده نشده است؛ بدین ترتیب قم به عنوان مرکز عمده حدیث و شیعیان امامى درآمد. کمک قم در رشد شیعه امامى، هم به لحاظ پناهگاه اصلى دانشمندان محدث امامى و هم به دلیل پیروى بى شائبه از امامان شیعه اثرى به سزا داشته است.(6)
با رونق گرفتن مذهب شیعه در قم و پس از گذشت حدود سه قرن یعنى قرن ششم این مذهب به طور گسترده در ایران پراکنده شده بود.
تنى چند از محدثان امامى در دوره متقدم در اهواز فعال بودند. جامعه امامى رى و اطراف آن به همین دوره بازمىگردد. کانون اصلى آن برخاسته از شخصیت و مقبره حضرت عبدالعظیم حسنى (ع) بود؛ وى از اصحاب امام جواد و امام هادى (ع) بود که در اواسط قرن سوم هجرى به این شهر آمده و در آن جا به نشر علم پرداخته و همان جا درگذشت. آوه در کنار ساوه نیز از همان عهد در تشیع سرسخت بود. تشیع امامى در نیشابور با فعالیت فضل بن شاذان، رشد قابل ملاحظهاى کرده بود.(7)
در آن سوى شرق در ماوراءالنهر مذهب شیعه در قرن چهارم در سمرقند منتشر گردید؛ حضور شیعه از آغاز قرن سوم با کمک محدثان و متکلمان امامى منسوب به بلخ، کاشان، قزوین، گرگان و آمل طبرستان در این مناطق مشخص مىشود. شهر طوس (مشهد مقدس) پایگاهى براى جامعه امامى بوده، آن هم از زمانى که امام هشتم(ع) در آن جا دفن شده است. حضور شیعه در بیهق (سبزوار) نیز به همین قرن بازمىگردد.(8)
اولین سلسله دوازده امامى ایرانى «باوندیان» حاکم در مازندران در دوره سلجوقى بودند که به عنوان حامى عالمان شیعه عمل مىکردند، در برخى از مواقع آلبویه نخستین سلسله شیعه دوازده امامى ایرانى به شمار مىآیند؛ بدین ترتیب تشیع دوازده امامى تا پیش از پیروزى مغولان در بیشتر سرزمین ایران به خوبى استقرار یافته بود و سرانجام در دوره صفویان تشیع دوازده امامى توسط آنان بر ایران حاکمیت یافت. (9)
اولین حکومت علوى در مازندران و طبرستان وجود آمد و سبب عمده آن، وجود سادات و علویانى بود که دور از دسترس خلفاى وقت و حاکمان جور به جاهاى دور دست و کوهها پناه آورده بودند و این مسئله موجب افزایش شیعیان در آن منطقه و ترویج اسلام شیعى در آنجا و سرانجام بدست گرفتن حکومت بدست شیعیان شد.
پىنوشتها:
1. تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، ج اول، ص 85.
2. مقالات تاریخى، رسول جعفریان، دفتر اول، ص 273.
3. مقالات تاریخى، ص 276 - 274.
4. معجم البلدان، شهاب الدین یاقوت الحموى، دار صادر، بیروت، ج 4، ص 398 - 397.
5. مقالات تاریخى، ص 277.
6. مقالات تاریخى، ص 280 - 279.
7. مقالات تاریخى، ص 280.
8. همان، ص 283 - 282.
9. همان، ص 285 - 284.
جواب : شیعه در لغت به معناى پیرو و یارى دهنده است، اما در اصطلاح بدین معنا است که کسى به امامت و خلافت بلافصل على(ع) معتقد باشد. شیعیان بر این عقیدهاند که مرجعیت سیاسى و دینى و علمى بعد از پیامبر(ص) بر دوش امام على (ع) و سپس بر عهده فرزندان معصومش است و بر این عقیدهاند که امامت او از طریق نص جلى یا خفى ثابت شده است و امامت حق او و فرزندان او است. (1)
پیامبر(ص) در تفسیر آیه «اولئک هم خیر البریه»(2) خطاب به على(ع) فرمود: «انت و شیعتک یوم القیامه راضین مرضیین؛(3) تو و شیعیان تو در روز قیامت از خدا خشنودند و خدا از آنان خشنود است».
نیز فرمود: «ان هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامه؛(4) على و شیعیانش در روز قیامت پیروز و سعادتمندند».
در زمان پیامبر چهار نفر از صحابه، سلمان، ابوذر، مقداد و عمار یاسر به عنوان شیعه على شناخته مىشدند.(5) برخى از علما همانند سید على خان شیرازى و سید محسن امین جبل عاملى بسیارى از صحابه را نام بردهاند که اینها شیعه على بودند. (6) و بعد از صحابه در میان تابعین (نسل بعد از صحابه) شیعیان به قدرى زیاد شدند که به قول «ذهنى» در «میزان الاعتدال» در میان تابعین تشیع به حدى افزون شده بود که اگر اینها نبودند، آثار پیامبر (ص) نابود شده بود.(7)
بعد از رحلت پیامبر(ص) دو تفکر در حوزه سیاست اسلامى در برابر یکدیگر قرار گرفت. یکى تفکر خلافت است که در سقیقه بنى ساعده و با در دست گرفتن قدرت سیاسى توسط ابى بکر سر درآورد، و دیگرى تفکر شیعى یا تفکر امامت است که با تمسک به حدیث ثقلین و غدیر به امامت امام على(ع) باور داشتند. این دو تفکر با فراز و نشیبهاى
گوناگون تا به امروز به حیات خویش ادامه داده است. تفکر نخست از این که قرنهاى متمادى قدرت سیاسى را در اختیار خویش داشت از جهت پیروان و کمیت مقام اول را دارد.
در زمان خلفاى ثلاث، ابوبکر، عمر و عثمان، شیعیان تعدادشان اندک بود و بعد که امام على(ع) حکومت را در دست گرفت شیعه قدرى رشد کمى یافت و در خلال سالهاى 35 به بعد مردم عراق به تشیع رو آوردند. بعد از معاهده صلح نامه بین امام حسن(ع) و معاویه، معاویه سیاست ضد شیعى را در دستور کار خویش قرار داد و با شدت تمام شیعیان را از حقوق اجتماعى خویش محروم ساخت.
بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش، در حرکت شیعى گر چه از جهتى وقفه حاصل شد، ولى شیعیان کوفه و بصره با قیامشان تا حدودى حرکت سیاسى تشیع را زنده نگه داشتند. ظلم بیش از حد حکومت بنى امیه زندگى را بر شیعیان بسى مشکل نمود که بر اثر آن در دوره بنىمروان شیعیان از رشد منفى برخوردار بودند، اما تأثیرات گوناگون نهضت عاشورا به ویژه تأثیر عاطفى آن، این رشد منفى را مهار کرد و در فرصت مناسب سبب بالندگى آن شد.
درگیرى بین عباسیان و امویان فرصت خوبى بود که به کوشش امام پنجم و ششم(ع) مکتب و مذهب تشیع غنى و بالندهتر گردد و رشد کند و گسترش یابد. سدیر صیرفى یکى از یاران امام صادق(ع) از این رشد چشمگیر شیعیان به وجد آمد و با تعجب و خوشحالى به امام صادق(ع) عرض کرد که ا نگار نصف جهان به تشیع رو آوردند.(8)
این تحول خود یکى از عوامل و زمینههاى شکست بنى مروان در نبرد با بنى عباس به شمار مىآید. آن گاه که مأمون عباسى حکومت را در دست گرفت و با نیرنگ امام هشتم(ع)را به مرو فرا خواند و در پى واگذارى خلافت و سپس ولایت عهدى برآمد و به دنبال آن امام رضا(ع) حرکتهاى روشنگرانه فراوانى از خود بروز داد، شیعه بیش از پیش گسترش یافت. این گسترش تا زمان متوکل ادامه داشت، اما متوکل سیاست سرکوبى شیعیان را دنبال کرد و تا روى کارآمدن آل بویه این سیاست و ممانعت از رشد تشیع کما بیش ادامه داشت.
آن گاه آل بویه زمام امور را در دست گرفت، شیعه رشد کرد، بعد که سلجوقیان روى کار آمدند سیاست ضد شیعى دنبال شد.
این سیاستها واکنشهاى بسیارى را در پى داشت که برخى به پیروزى سیاسى شیعیان منجر شد، مانند حکومت فاطمیان در شمال آفریقا و مصر، علویان در طبرستان و قیام سربداران در خراسان، و سرانجام با تلاش عالمان شیعه.
به ویژه علامد حلى در سال 709 هجرى یازدهمین پاشاه ایلخانیان مذهب شیعه را اختیار نمود و براى اولین بار در ایران مذهب شیعه، مذهب رسمى معرفى شد. بعد از این بار روى کار آمدن حکومت صفویه در سال 907 شیعه در ایران از رشد فراوانى بهرهمند شد.
از آن تاریخ تاکنون همچنان شیعه مذهب رسمى این کشور است.(9)
اصول عقاید شیعه:
شیعه همانند دیگر مسلمانان به سه اصل مهم و اساسى توحید، نبوت و معاد اعتقاد دارند، نیز به امامت و ولایت امام على(ع)، امام حسن وامام حسین و... ایمان دارند، مسئله عدل و عصمت امام، تقیه، بداء و رجعت از دیگر اعتقادات شیعه است.(10)
پى نوشتها:
1 - توضیح الملل، ج 1، ص 191.
2 - بینه (98) آیه 7.
3 - سیوطى، تفسیر در المنثور، ج 8، ص 538.
4 - همان.
5 - اعیان الشیعه، سید محسن امینى، ج 1، ص 20.
6 - همان، ص 29.
7 - همان، ص 30.
8 - کلینى، اصول کافى، ج 2، س 242 و 243.
9 - براى اطلاع بیشتر ر. ک: علامه طباطبایى، شیعه در اسلام، ص 27 - 75.
10 - براى اطلاع بیشتر ر. ک: همان، ص 117 - 239؛ على ربانى گلپایگانى، فرق و مذاهب کلامى، ص 137 - 162 و محمد جواد مشکور، مقدمه ترجمه فرق الشیعه نوبختى، ص 137 - 154.
در مورد آغاز پیدایش شیعه مىتوان از دو زاویه وارد بحث شد؛ یکى از زاویه شیعه به معناى پیرو على و دیگرى شیعه به معناى جمعیت سیاسى - مذهبى.
1-شیعه به معناى پیرو على(ع): از زمان پیامبر(ص) مطرح بود. پیامبر(ص) فرمود: «ان علیّا و شیعته هم الفائزون یوم القیامة؛(1) همانا على و شیعیانش در روز قیامت پیروز و رستگارند».
در زمان پیامبر(ص) تعدادى به عنوان شیعه و پیرو على(ع) شناخته مىشدند که چهار نفر به نامهاى «مقداد بن اسود»، «سلمان فارسى»، «ابوذر غفارى» و «عمار یاسر» در این امر از دیگران سرآمد بودند.(2(
2-شیعه به معناى یک جمعیت سیاسى - مذهبى: که به خلافت بلافصل على(ع) عقیده داشته باشند، در جریان سقیفه بنى ساعده و بعد از رحلت پیامبر شکل گرفت؛ چون در این هنگام برخى از صابه، حکومت ابوبکر را به رسمیت نشناختند، و به جاى آن خواهان حکومت على(ع)شدند. افزون بر تمامى بنى هاشم و زبیر بن عوام، عدهاى از مهاجران از جمله خالد بن سعید، سلمان فارسى، ابوذر غفارى، مقداد بن اسود، عمار یاسر، بریده اسلمى، و همچنین عدهاى از انصار از جمله ابوالهیثم بن تیهان، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، عبداللَّه بن مسعود، زید بن وهب، خزیمة بن ثابت ذوالشهادتین، ابى بن کعب و ابى ایوب انصارى با حکومت ابوبکر به مخالفت برخاستند و خواستار این شدند که قدرت سیاسى جامعه اسلامى به دست امام على(ع)قرار گیرد.(3)
این افراد هسته اولیه شیعه به عنوان یک جمعیت سیاسى - مذهبى را تشکیل دادند و سپس افراد دیگرى به آنان ملحق شدند، مرحوم سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه، بیش از هفتاد و هفت تن از صحابه پیامبر(ص) را نام مىبرد که این عده به عنوان شیعه على( شیعه به همین معناى مذکور) شناخته مىشدند.(4(
سپس در بین تابعین و نسلهاى بعدى شیعه گسترش چشمگیرى یافت.(5(
شیعه در ایران: از وقتى که اسلام در ایران راه پیدا کرد، به همراه آن اسلام شیعى و اسلام سنى در این سرزمین راه یافتند؛ چون که تشیع و تسنن دو شاخه یا دو قرائت و یا دو جمعیت سیاسى - مذهبى درون خانواده اسلام قرار دارند. امروزه همه شاهدیم که در هر جا اسلام پا گذاشته است. کما بیش دو جریان سیاسى - مذهبى مذکور حضور دارند. در اکثر کشورهاى اسلامى جمعیت شیعه نسبت به جمعیت سنى کمتر است، به جز در چند کشور از جمله ایران، جمهورى آذربایجان، عراق، کویت، بحریت، یمن و لبنان که جمعیت شیعه یا هم تراز با اهل سنت است، و یا بیشتر است. در ایران قریب به نود درصد مردم شیعه هستند. این پدیده مانند دیگر پدیدههاى مهم اجتماعى از زمینهها و عوامل گوناگونى پدید آمده که برخى از مهمترین علل بدین شرح است:
1-تفاوت در سیاستهاى علوى و اموى در جذب و دفع ایرانیان:
برتیر عرب بر عجم از سیاستهاى عمر، خلیفه دوم بود و بعد عثمان آن را ادامه دارد. هنگامى که امام على(ع) حکومت را در دست گرفت، با آنان به عدل رفتار کرد. بعد از بنى امیه قدرت را در دست گرفت، سیاست عمر را در پیش گرفت و ایرانیان را شهروند درجه دوم به حساب آورد.
در سیاست عمر بنى امیه آمده است:
در مدینه نباید ایرانیان باشند؛زبان ایرانى نباید تکلم گردد؛ از پول بیت المال باید اسراى عرب آزاد شوند، نه ایرانى؛ عربها از ایرانىها زن بگیرند، ولى به ایرانىها زن ندهند؛ مسلمانان واقعى عربها هستند نه عجم و ایرانىها. عرب از غیر عرب ارث ببرد، ولى غیر عرب و ایرانى از عرب نباید ارث ببرند؛ کارهاى مشکل و طاقت فرسا را باید ایرانىها انجام دهند، نه عربها؛ در صف اول نماز جماعت باید عربها باشند نه غیر عرب؛ امام جماعت و قاضى باید عرب باشد نه عجم و غیر عرب.(6)
طبیعى است که این سیاست ایرانىها را از عمر که از شخصیتهاى برجسته اهل سنت به شمار مىآید، بدبین مىکند. اما امام على(ع) در برابر این سیاست قرار داشت. حضرت با کمال رفق و مدارا با ایرانىها برخورد مىکرد که گاهى مورد اعتراض برخى از عربها قرار مىگرفت.
ابن عباس مىگوید: یکى از دلائل شکست على(ع) این بود که امتیازات عربى را در نظر نگرفت و عربها بر حضرت خشمگین شدند.(7(
سیاست امام على(ع) ایرانیان را به خود جذب نمود.
2-قدرت تأثیر گذارى شیعه سیاسى موجود در عراق بر ایران: آن گاه که کوفه مرکز خلافت امام على(ع) شد و عراقىها از حکومت امام على(ع) دفاع و در برابر معاویه ایستادگى کردند، بسیارى از یاران حضرت از نظر اعتقادى شیعه نبودند، ولى از نظر سیاسى شیعه على بودند.
تشیع سیاسى عراقىها زمینهاى شد براى تشیع اعتقادى در عراق و مناطقى که از نظر تشکیلات سیاسى زیر نظر عراق بود. (در دوره بنى امیه تمامى مناطق ایران زیر نظر استاندارى کوفه اداره مىشد). افزون بر این مهاجرت طایفه اشعرىها به قم، موجب شد قمىها شیعه شوند.
در دورهاى که بغداد مرکز علماى شیعى بود، تلاشهاى عالمانه شیخ مفید، شیخ طوسى و دیگران سبب شد برخى از مناطق ایران همانند رى و جبال به تشیع گرایش پیدا کنند، فعالیتهاى علامه حلى در اوضاع سیاسى ایران در زمان سلطان مغول «اولجایتو» تأثیر گذاشت و او به مذهب تشیع گرایش پیدا کرد و از سال 707 هجرى قمرى در ایران مذهب شیعه اثنا عشرى رسم شد.
3-محبوبیت علویان در ایران، مظلومیت علویان و مهاجرت سادات علوى به ایران، زمینه ساز گسترش شیعه در ایران هستند.
4-کمکهاى شایان امامان به ایرانىها در رفع تبعیض و ظلم بر آنان در این رویکرد مؤثر است.
5-پیدایش سنىهاى معتدل و دوستار اهل بیت که از اینها برخى تعبیر کردهاند به سنى دوازده امامى.(8) اینها هم به خلافت خلفاى راشدین عقیده داشتند و هم به امامت دوازده اما این افکار زمینه ساز گرایش به تشیع امامى شد.
6-حکومت صفویه و تلاش عالمان شیعى جبل عامل و...( 9 )
پى نوشتها:
1- مجلسى، بحار الانوار، ج 27، ص 143.
2- سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 2، ص 27.
3- اعیان الشیعه، همان، ص 27.
4- همان، ص 27.
5- همان، ص 30، به قول ذهبى در کتاب میزان الاعتدال، اگر شیعیان نبودند، تمام آثار پیامبر(ص) محو و نابود شده بود.
6- اسرار آل محمد، سلیم بن قیس هلالى، ص 150 - 151.
7- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 16، ص 23، و 24.
8- رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج 2، ص 725.
9- براى اطلاع بیشتر به کتاب تاریخ تشیع در ایران، اثر رسول جعفریان مراجعه کنید.